۲۲ سال پیش برای اولینبار صدها نفر از اهالی محله دروی زیر پرچم حضرتزهرا (س) گردهم جمع شدند و هیئتی مذهبی را تشکیل دادند که چهارشنبهها برنامه داشت و هر هفته بر تعداد اعضایش افزوده میشد، تا جایی که بیشتر اهالی محله با این گروه آشنا شدند. هیئت روزبهروز گسترش مییافت تا اینکه از اواخر دهه ۸۰، بانیان آن در کنار اجرای برنامههای مذهبی، تصمیم گرفتند خیریهای تأسیس کنند تا زیر پرچم بانوی دو عالم، حامی صدها خانواده کمبضاعت محله باشند.
بانی اصلی خیریه «رسالت حضرتزهرا (س)» از اهالی ساکن در همین محله است و با تغییر شغل، یک آشپزخانه راه انداخت تا بخشی از درآمد آن را صرف امور خیریه کند و بخشی از غذا را به دست نیازمندان برساند. حسین بیابانی اولین کسی بود که در این مسیر قدم گذاشت و با جذب جمع زیادی از خیران گمنام، کسبه و کارکنان نهادهای مختلف ازجمله شهرداری، سپاه و خادمان آستانقدسرضوی، برای حمایت صدها خانواده گام برداشت.
حالا سالها از آن زمان گذشته و آن دورهمی محلی به گروهی تبدیل شده است که اعضای آن وقتی متوجه میشوند بیماری برای هزینه درمانش مانده است، دستبهکار میشوند. همچنین، وقتی بفهمند خانواده نوعروسی لنگ تهیه جهیزیه است، درنگ نمیکنند.
بیشترین افراد زیرپوشش این خیریه بانوان سرپرست خانواده هستند که شغل و درآمدی ندارند. برخی خانوادهها هم توانیاب هستند. بیشتر خیرانی که با این مجموعه کار میکنند، دوست دارند گمنام باشند و چراغخاموش کار کنند. شبیه خانم دکتری که هر سال تحصیلی هزینه نامنویسی دانشآموزان را برعهده میگیرد یا یکی از اهالی که از این محله رفته است، اما همچنان دلش با بچههای محله است، بهویژه نیازمندهایشان.
آقامرتضی یکیدیگر از ساکنان این محله است که وقتی اولینبار ایده تأسیس یک مجموعه برای کمکرسانی را در محله شنید، بهشدت از آن استقبال کرد، چون شاهد وضعیت نابسامان بسیاری از خانوادهها در این محدوده بود که زیرپوشش هیچ ارگان یا خیریهای نبودند. آقامرتضی هم حالا از این محله رفته است، اما از کمککردن به این مجموعه غافل نیست.
میگوید: باتوجهبه بافت و وضعیت اقتصادی ساکنان این محدوده، نیکوکاران مجموعه دست نیازمندان زیادی را گرفتهاند، اما خوشحالی دانشآموزان بیشتر از همه به دل و جان من میچسبد وقتی میبینم با گرفتن لوازمتحریر چقدر شاد میشوند.
داستان شکلگیری خیریه «رسالت حضرت زهرا (س)» که روز چهارشنبه را در زندگی صدها نفر از اهالی محدوده بولوار رسالت خاص کرده است، کمتر کسی میداند. حتی اهالی قدیمی محله دروی که از سال ۱۳۸۰ هر چهارشنبه در جلسات مذهبی خیریه رسالت حضرتزهرا (س) شرکت کردهاند، نمیدانند بانی هیئت مذهبی حضرتزهرا (س) که مدیریت یک تاکسی تلفنی را برعهده داشت، تصمیم گرفت شغلش را تغییر دهد و این مجموعه را تأسیس کند.
حسین بیابانی در تعریف چگونگی تأسیس خیریه رسالت حضرتزهرا (س)، ما را به همان روزها میبرد و تعریف میکند: بهواسطه ارادتی که به حضرتزهرا (س) داشتم، با کمک اهالی محله هیئت مذهبی برپا کردیم که خیلی زود با استقبال دلدادگان اهلبیت (ع) در محله همراه شد. این مراسم هر هفته برگزار میشد.
آن زمان من در دفتر تاکسی تلفنی مشغول بودم. خاطرم هست یک روز که در دفتر تنها بودم، چند نفر نیازمند آمدند. متأسفانه من برخورد خوشایندی نداشتم و آنها بدون گفتن حرفی از در آژانس خارج شدند. بلافاصله شرمنده شدم. از فکر این افراد بیرون نمیآمدم. همه روز به آنها فکر و خودم را نکوهش کردم. صبح روز بعد خواستم پیدایشان کنم، اما کسی آنها را نمیشناخت.
وقتی از پیداکردن آنها ناامید شدم، تصمیم گرفتم هرکاری در توانم هست، برای کمک به نیازمندان انجام بدهم. ابتدا تصمیم گرفتم بخشی از درآمدم را به نیازمندان اختصاص بدهم و بهاینترتیب پنج تا بیست نیازمند را زیرپوشش قرار دادم. اما دلم میخواست کار از این فراتر باشد.
بهواسطه عضویت در شورای اجتماعی، با مدیران شهرداری ارتباط داشتم و آنها پیشنهاد دادند در بخشی از ملکم یک آشپزخانه دایر کنم و بخشی از درآمد آن را صرف این کار کنم و وعده همراهی دادند که به آن عمل کردند. بعد از این بود که تصمیم گرفتم تاکسی تلفنی را تعطیل کنم و علاوه بر احداث آشپزخانه، فضایی حدود ۱۰۰ متر را بهعنوان دفتر به یک خیریه اختصاص بدهم که نام آن را خیریه حضرتزهرا (س) گذاشتیم.
بعد از شکلگیری این مجموعه، وصف آن به شورای اسلامی شهر رسید و مشارکتها بیشتر شد. علاوه بر این، سپاه، بنگاههای اقتصادی، خادمان آستانقدسرضوی و... نیز پای کار آمدند. حسینآقا تعریف میکند: البته مشارکت به مسئولان خلاصه نشد. برخی میوهفروشان بازار سپاد، مجتمع امیرالمؤمنین (ع)، مجتمع حضرتمهدی (عج)، خادمان بارگاه منور امامهشتم (ع) و جمع بزرگی از خیران گمنام در این سالها همراه خیریه بودند و پشتیبانیمان میکردند.
خداراشکر توانستیم زیر بال و پر خیلی از خانوادهها را بگیریم. همین سال تحصیلی توانستیم صدها دانشآموز را در مراکز آموزشی ثبتنام و لوازمتحریر آنها را تأمین کنیم. البته کمکهای خیران ما به همینها خلاصه نمیشود؛ هر کس هر کاری از دستش برآید، انجام میدهد. کسانی با ما همکاری میکنند که در حوزه اجاره مسکن و پرداخت قبوض یاریرسان هستند یا اشخاصی که اقدام به تعمیر واحد مسکونی، تهیه جهیزیه، پرداخت قبوض و... میکنند.
کوچهپسکوچههای محله قدیمی دروی اهالی خونگرمی دارد که همه در تکاپو هستند تا رمضانی پربرکت را برای همدیگر رقم بزنند. این حالوهوا بین بچههای خیریه دلنشینتر است، وقتی میدانند میتوانند دست نیازمندی را بگیرند. فاطمهخانم یکی از صدها مددجوی خیریه رسالت حضرتزهرا (س) است که حدود ۱۰ سال است هر چهارشنبه به این مجموعه میآید.
او تعریف میکند: یکی از همسایهها که اوضاع اقتصادی خانواده من را میدانست، ما را با این مجموعه آشنا کرد. البته آن زمان پدر مرحومم هنوز در قید حیات بود و با اینکه سالخورده بود، تلاش میکرد دستکم با کارگری اجاره خانه را پرداخت کند. پدرم که از دنیا رفت، اوضاع اقتصادی من و مادر بیمارم بدتر شد، اما متولیان این مجموعه به کمک ما آمدند.
در این سالها هر چیزی را که کمبود داشتیم، با خادمان مجموعه در میان میگذاشتیم و میگرفتیم؛ مثل لوازم خانه، آشپزخانه و کمکهای متعدد دیگر. کمکهایی که اگر نبود، قادر نبودیم با اجاره ماهیانه ۲ میلیونو ۵۰۰ هزار تومان زندگی کنیم، بهویژه که من مجبورم هر روز در خانه بمانم و از مادر بیمارم مراقبت کنم.
فاطمهخانم ادامه میدهد: یادم هست در زمان بیماری کرونای مادرم، اوضاع بسیار بدی داشتیم، اما متولیان این مجموعه برای ما انواع میوه و مواد غذایی میآوردند.
البته متولیان این مجموعه از کمک مددجویان هم استفاده میکنند. فاطمهخانم بهواسطه بیماری همسرش، نانآور خانواده چهارنفریشان است و در آمادهسازی و توزیع بستههای معیشتی مشارکت میکند. او میگوید: در شش سال گذشته مجموعه کمک زیادی به من کرده است، اما اینکه میتوانم در این مجموعه کار کنم و درآمد داشته باشم، لذتبخشتر است.
نیکوکاران این مجموعه هیچوقت از تبوتاب کمک به نیازمندان و افراد کمبضاعت نمیافتند و با رسیدن سال جدید، بستههای ویژه نوروز و ماه مبارک رمضان را تحویل دادند.
بستههایی متنوع که در آنها از برنج، چای، قند، رب، روغن، ماکارونی، رشته آش، سویا، شیرینی و خرما گرفته تا کفش و لباس نو دیده میشد. هیئتیهای حضرتزهرا (س) حالا از نتیجه کارشان راضیتر هستند. هیچکدام از آنها بابت کاری که انجام میدهند، پول یا حقوقی نمیگیرند، اما از جان و دل کار میکنند تا سختی زندگی بر این خانوادهها را راحتتر کنند.